«خداحافظی طولانی» عاشقانه ای در فضای کارگری و صنعتی است و ماجرای مردی به نام یحیی را روایت میکند که از اتهام یک قتل جنجالی تبرئه شده، ولی جامعه و اطرافیانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش میکنند. مرد که درگیر یک رابطه عاطفی است، برای تداوم عشق و زندگی باید بر این بحران غلبه کند. بعدها مشخص می شود که یحیی همسر خود (ماهرو) را که پس از تحمل یک دوره بیماری طولانی مدت به کما رفته بوده با قطع دستگاه های تنفسی به قتل رسانده است و با طلعت که یکی از همکارانش در کارخانه است رابطه عاشقانه ای برقرار کرده و با او ازدواج می کند اما همچنان روح ماهرو همراه اوست و یحیی نمی تواند ماهرو را فراموش کند.
موتمن در جدیدترین اثر سینمایی خود به شدت سعی کرده که فرمی عاشقانه را برای فیلمش در نظر بگیرد اما به دلیل عدم شناخت کافی از جغرافیای مورد نظری که در آن دست به ساخت فیلم زده است نتوانسته در شخصیت پردازی ها و فضاسازی مورد نظر فیلمنامه موفق عمل کند. داستان «خداحافظی طولانی» برای مخاطب قابل هضم و باور پذیر نیست و شاید تنها دلیل اصلی آن شخصیت پردازی های سردستی فیلمساز برای کاراکترهای فیلمش باشد. از سوی دیگر موتمن سعی بسیاری بر این دارد تا خود را نزدیک به طبقات محروم جامعه نشان دهد که به دلیل عدم واقعیت چنین مطلبی نمی تواند موفق عمل کند.
هرچند که فیلم جدید موتمن از نظر اینکه طبقه فرودست جامعه را مورد نظر اصلی خود قرار داده است و در روزگاری که اغلب فیلم های سینمای ایران از «ونک» به بالا ساخته می شوند به قشر کارگر توجه نشان داده، می تواند شایسته تقدیر باشد اما به دلیل ساختار ضعیف فیلمنامه نتوانسته به هدف اصلی خود دست پیدا کند و ژست های روشنفکر مآبانه روی خط اصلی داستان به شدت تاثیری منفی گذاشته است.
«خداحافظی طولانی» علیرغم میل فیلمساز تبدیل به یک فیلم دست چندم در بستری از روایت مثلث عشقی شده است که در ساختار مینی مالیستی و جمع و جور خود نمی تواند نظرات مخاطبان را به سوی خود جلب کرده و مسلماً در گیشه سینماها محتوم به شکست خواهد شد.
اما با تمامی این ها، بازی بازیگران فیلم شاید از معدود نکات مثبتی باشد که در این فیلم توجه مخاطبان را به سوی خود جلب می کند. به خصوص سعید آقاخانی علیرغم آنکه همیشه در نقش های کمدی و طنز بازی کرده و در چنین نقش هایی «لانسه» شده است توانسته با بازی زیرپوستی خود به خصوص در نحوه ادای دیالوگ ها و میمیک صورت به کاراکتر مورد نظر این فیلم به شدت نزدیک شده و بازی روان و باور پذیری را از خود به نمایش بگذارد. ساره بیات و میترا حجار نیز در این فیلم بازی یکدست و قابل قبولی را از خود به نمایش گذاشته اند که برخلاف اکثر فیلم های اخیرشان می تواند نظرات مثبت منتقدان و مخاطبان را با خود در پی داشته باشد.
از سوی دیگر «خداحافظی طولانی» ریتم خوبی دارد که منجر به خستگی تماشاگر نشده و تا پایان فیلم مخاطب را در سالن سینما نگه می دارد. همچنین قاب بندی، میزانسن و زاویه دوربین در راستای اهداف فیلمساز قرار دارد که توانسته این فیلم را از ورطه سقوط بیشتر رهایی بخشد. جالب آنکه دکوپاژهای کارگردان که در راستای اهداف سینمای کلاسیک نیست توانسته تاثیر مثبتی روی ساختار کلی فیلم بگذارد.
ارسال نظر